حاکمیت وابسته به ولایت فقیه به خوبی توانسته در بسیاری از مسائل فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی این گونه مقدسسازیها را ایجاد کند و به بیان عمیقتر با استفاده از ابزار مقدسنمائی مسائل را به مردم دیکته کرده است.
پروژه امامزاده سازی یکی از شگردهای حاکمیت فعلی ایران است تا با استفاده از احساسات جمعی و باورهای دینی مردم که حول حکمهای کلی شریعت شیعه قرار میگیرد، بهرهبرداری شکلی کنند تا مشکلات به صورت ریشهای مورد بررسی قرار نگیرد و آحاد جامعه برای حل مشکلات و نابسامانیها و فرار از درد و رنج زمانه به حاشیهای به نام توسل به امامزادگان کشانیده شده تا با استفاده از نیروی روحانی آنان برای حل مشکلات برآیند تا متن فراموش شود.
بر اساس آمار منتشره از سوی سازمان اوقاف و امور خیریه، تعداد امامزادگان از ۱۵۰۰ عدد در سال ۱۳۵۷ به ۱۰۶۱۵ عدد در سال ۱۳۹۱ افزایش پیدا کرده است که با نگاهی به این آمار به راحتی میتوان به نگاه حاکمیتی برای پروژه امامزاده سازی پی برد.
بخش قابل توجهی از مردم ایران به دلیل باورهای مذهبی قابلیت این را دارند که به اسم دین هر عملی را بر آنها دیکته کرد و در این شرایط و با ادامه روند مقدس سازی و مقدس نمایی و البته پذیرش آن از طرف مردم، حاکمیت توانسته به راحتی در هر حوزهای وارد شده و اگر منصفانه نگاه کنیم این قشر از مردم به دنبال عنوان مقدسی هستند تا زیر سلطه آن قرار گیرند.
حاکمیت ولایت فقیه توانسته سی و اندی سال با سوء استفاده از اعتماد و اعتقاد دینی مردم و به برکت همین امامزادهها و تقدس امامان شیعه حکومت کند و آنها به خوبی به این نکته واقفند که هر گونه کاهشی در تقدس امامان و امامزادهها حاکمیت آنها را به خطر خواهد انداخت و بدین دلیل تا میتوانند با تقدس زائی برای امامان، تنور امام و امامزاده پرستی را گرم نگه میدارند .
متاسفانه مردم ایران به ویژه جامعه سنتی کشور رفتار عقلانی در قبال این گونه حرکات حاکمیت از قدیم الایام تا کنون را از خود نشان نداده و به راحتی در دام استفاده ابزاری از باورهای اعتقادی میافتد و به جز بخش اندکی از روشنفکران تا کنون آحاد دیگر جامعه به این پروژه مقدس سازی عکسالعمل نشان ندادهاند و حاکمیت جمهوری اسلامی را که هر روز به عنوان دین، مقدس تازهای معرفی و جامه مقدسی بر آن میپوشاند را غیرقابل نقد میدانند و به جای نفی این گونه بتپرستیها که به صورت امامزاده پرستی ترویج میشود؛ به راحتی بر آن گردن نهاده و خود مروج این حرکت میگردد.
حاکمیت وابسته به ولایت فقیه به خوبی توانسته در بسیاری از مسائل فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی این گونه مقدسسازیها را ایجاد کند و به بیان عمیقتر با استفاده از ابزار مقدسنمائی مسائل را به مردم دیکته کرده است.
ساخت وکشف سالانه سیصد امامزاده، مقدس سازی و امام خواندن خمینی و خامنهای، ایجاد بارگاه و زیارتگاه برای بنیانگذار جمهوری اسلامی و ترویج زیارت این مکان بخش اندکی از این سیاست رژیم فعلی ایران برای حاکمیت بر اعتقادات مردم است.
بسیار روشن است که این رژیم با سوء استفاده از باور دینی مردم و با هدف تخدیر جامعه و جوانان؛ کشور را به سمت سوی خرافهپرستی و امامزاده پرستی سوق داده و توانسته به مردم عامی این مساله را بقبولاند که برای رسیدن به زندگی بهتر میباید دست به دامان ائمه و امامان شد و نباید از حاکمان درخواست مساعدت یا پاسخگویی کرد و اگر ظلمی هم واقع میشود، عقوبت بانیان را به روز جزا و انتقام امامان حواله داد.
در واقع فرهنگ کشور ما چون یک فرهنگ دینی و اعتقادی است و مردم نیز به دنبال فضایی هستند که دردها و نیازهایشان را برطرف کنند و روحانیون شیعه از زمان صفویه تا کنون با ترویج خرافاتی از قبیل توسل به امامزادگان به این امر دامن میزنند و در عین حال سود کلان مادی نیز از این باور مردم به جیب آنها میرود.
در اینباره حجتالاسلام شرفخانی، معاون سازمان اوقاف اعلام میکند، در ۹ ماهه اول سال ۱۳۹۱، مردم بیش از ۵۱ میلیارد تومان نذورات خود را در ضریح امامزادهها ریختهاند.
امامزادهها و بقاع متبرکه یکی از مهمترین منابع درآمد سازمان اوقاف محسوب میشوند که رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه به طور مستقیم از سوی علی خامنهای منصوب میشود و درآمدهای هنگفتی را به جیب رهبری نظام میریزد.
این درآمدها تنها مختص به ریختن وجوهات نذری مردم درون مقبرهها نیست، بلکه درآمدهای بسیار کلانی از طریق فروش قبرهای موجود در این امامزادهها حاصل میشود، بگونهای که قیمت قبرها در برخی امامزاده ها به چند صد میلیون تومان میرسد.
درآمد امامزادهها و اماکن وقفی به حدی قابل توجه است که محمود احمدینژاد در سال ۱۳۹۰ تلاش گستردهای برای خارج کردن اداره اموال وقفی از زیر نظر این سازمان تحت نظر علی خامنهای آغاز کرد که در نهایت موفق به انجام این کار نشد.
وی تلاش کرد سازمان اوقاف که اموال منقول و غیر منقول با حجم ریالی بسیار بالایی دارد را از زیر نظر خامنهای خارج و تحت نظر دولت از طریق استانداران قرار دهد، که روحانیون با موضع گیری و خلاف شرع خواندن این عمل، اعلام کردند که اداره اوقاف از وظایف ولی فقیه است و خارج شدن این نهاد مهم از دست ولیفقیه میتواند تبعات سنگینی را در خصوص اعتماد مردم جهت اوقاف را در پی داشته باشد.
در جدیدترین اظهار نظر، محمدزاده مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان تهران اعلام کرده است که سازمان اوقاف مشغول آمارگیری از امامزادههای استان تهران است و امامزادههایی که با مردم ارتباط روحی برقرار نکرده باشند از آمار حذف میشوند !
حال این سوال پیش میآید که امامزادگان دفن شده چگونه میباید با مردم ارتباط روحی برقرار کنند و مقیاس سنجیده شدن این ارتباط چگونه است؟ آیا تعداد زائرین مد نظر است؟ آیا درآمدزایی و ریختن وجوه و نذورات مردم مقیاس این ارتباط قرار میگیرد یا شفا دادن بیماران و برآورده کردن نیازها وحوائج زائرین؟
اگر این بقاع متبرکه هستند و امامزادگانی در آنها دفن شدهاند بر اساس فقه شیعه دارای احترام و پرستشند و قابل حذف شدن نیستند زیرا با حذف آنان در حقیقت به اعتقادات دینی مردم توهین شده و باعث سست شدن یکی از پایههای حکومت که بر اساس باورهای دینی بنا شده خواهد گردید.
در خاتمه باید تصریح کرد حاکمان فعلی ایران تحت هیچ شرایطی دست از این گونه مقدس سازیها و امامزاده سازیها برنخواهند داشت و فراتر از درآمدهای مادی کلان، این پروژه به حاکمیت ولایت فقیه مشروعیت دینی میبخشد و برای تداوم حکومت براعتقادات دینی مردم وجود این گونه امامزادههایی بسیار لازم ومبرهن است.
منیع : « محبت نیوز» --- مهدی ساوالان پور