حاج عباس آقا فخاری اهل شهرضای اصفهان بود. مردی بود 85 ساله مومن بدین اسلام، کوتاه قد و درشت اندام. آقای فخاری چندین بار قرآن را دوره کرده بود و از این موضوع بسیار خوشحال بود که 20 سال است که قرآن را مطالعه و درست آنرا درک کرده است. او با این عشق هر ساله قرآن را دوره می کرد. ولی در چند سال اخیر دیگر مثل گذشته آنرا به عربی نمی خواند بلکه ترجمه فارسی مورد قبول آنرا بدست آورده بود و چون آن را می فهمید با علاقه بیشتر می خواند. و با افتخار آنرا برای دوستانش تعریف میکرد که بهترین ساعات به تلاوت قرآن پرداخته و …. اواخر به یادگیری زبان عربی پرداخته بود و هر کجا که ترجمه فارسی قرآن را مغایر با فهم خود می دید با معلومات عربی خود آنرا مقایسه میکرد و اطمینان می کرد و حتی قرآن را درس میداد و در آن اواخر بود کمتر حرف می زد. اغتشاش فکری فراوانی پیدا کرده بود . او با درک معانی فارسی قرآن لرزه ای در ایمانش وبوجود آمده بود با مشکلی روبرو شده بود که هم او را خوشحال میکرد و هم بسیار ناراحت. در این مورد نیز نمیتوانست با کسی صحبت کند. یکی دوسال بود که وقت خود را در تنهائی میگذراند. قرآن از او دور نمیشد و سعی میکرد راه حل مشکل خود را در میان جملات آن پیدا کند.
او به ورزش فوتبال بسیار علاقمند بود هر زمان که تلویزیون مسابقه فوتبال نشان می داد او جلو تلویزیون میخکوب می شد. علاقه او به فوتبال آنقدر زیاد بود که همه چیز را در زندگی با فوتبال مقایسه میکرد . هر موضوعی که با منطق فوتبال برایش قابل درک بود آنرا می پذیرفت. روزی تصمیم گرفت یک مسابقه فوتبال ذهنی برای خود بین ابراهیم ، نوح ، موسی ، عیسی و محمد ابن عبداله ترتیب دهد.ولی پس از مدت کوتاهی تصمیم گرفت این مسابقه فوتبال ذهنی را برای خود آسانتر کند چرا که فقط عیسی را برای محمد رقیب می یافت بخصوص که به عیسی منجی خطاب شده بود. بنا براین تصمیم گرفت مسابقه ذهنی خود را بین عیسی و محمد بر قرار کند و با استفاده از تحصیلات طولانی خود در اسلام و قرآن برای همیشه فکر خود را راحت کند که اساس ایمانش پا برجاست و در مقابل هر آزمایشی خلل ناپذیرست. امیدش آن بود که پس از پایان این تحقیق آنرا به دیگران هم بیاموزد تا برای همیشه آنان را از شک در آورد. او این مقایسه و یا بهتر بگوییم مسابقه را بر اساس قرآن و بدون استفاده از انجیل ( کتاب مقدس مسیحیان که معتقدند الهام خدا است) انجام داد. او سالمترین راه مقایسه ادیان را پیدا کرده بود. او بجای مقایسه موازن ادیان شخصیت آورنده دو دین را مقایسه کرده بود.او روزی با صورتی خندان بسراغم آمد . نه من اورا می شناختم نه او مرا. ولی میدانست که من به مسیح ایمان دارم با اشتیاق شرح سوالات خود و مسابقه را که خود انتخاب کرده بود شروع به توضیح دادن کرد . من همه سراپا گوش شدم و او نتیجه مسابقه را اینطور شرح داد.او گفت برای آسانی درک واقعی ایمانم مسابقه ، دو سئوال زیر را اساس مسابقه خود قرار داده ام :
- کدام یک از این دو نفر (عیسی و یا محمد ) روحانی تر و مقرب تر بخدا بودند ؟
- کدام یک می تواند ناجی جهان باشد ؟
1- برتری تولد : او مسابقه را با تولد این دو شخصیت شروع کرد . طرق قرآن عیسی از روح خدا بوجود آمده و پدر زمینی نداشت . محمد از انسان مثل بقیه مردم بوجود آمده . واضح است که کسی که خدا پدر اوست و پدر زمینی ندارد نزد خدا مقرب تر است . پس اینجا یک گل به نفع عیسی.
2- برتری ذات : در قرآن آمده است ( آیه که عیسی) بی گناه ، پاک و مقدس بود. در عمر خود گناه نکرد و ذات دنیوی برای خود بر نگزید . در مقابل ، محمد بر طبق قرآن دو بار خودش در دعا به گناهکاری خود اعتراف می کند و دو مرتبه هم الله به محمد خطاب می کند که تو به کند . در ضمن او تا چهل سالگی که از جانب الله به پیامبری رسیده بت پرست بوده. پس موجودی که ذاتا بی گناه است و در این دنیا هیچ گناهی از او سر نزده و این دنیا و دین برای قدرت و ذات جسمانی خود استفاده نکرده است می تواند ناجی این عالم باشد آنهم در مقابل محمد. این هم گل دیگر به نفع عیسی.
3- برتری قدرت : در قرآن معجزاتی که به خدا نسبت داده شده به عیسی مسیح هم نسبت داده شده است یعنی آنچه فقط خدا قادر به انجام آنست عیسی نیز آنها را انجام داده است از جمله زنده کردن مرده. تمام معجزات انجام شده بوسیله عیسی ذکر شده در انجیل در قرآن هم تکرار شده باضافه چند معجزه دیگر. بطور مثال در قرآن آمده که مسیح با ِگل پرنده می ساخت و به آن جان میداده است ( کاری که فقط خدا قادر به انجام آنست.) از محمد سوال شد برای اثبات رسالت خود چه معجزه ای داری او جواب داد ((فقط قرآن و معجزات دیگر پیش خداست.)) این نقل از قرآن است و حدیث نیست. پس در این مقایسه هم عیسی برای احراز مقام تقرب به خداوند متعال برتری دارد. این هم گل دیگر به نفع عیسی.
4- برتری تقوی و تسلط بر نفس : طبق قرآن عیسی میسح پرهیز کار بود، (هیچوقت ازدواج نکرد و مجرد ماند) او تمام عمر خدمت کرد و مسئولیت خانواده نپذیرفت . محمد 9 زن و طبق روایتی 12 زن رسمی و چند صیغه داست. بر طبق قرآن محمد گفته است ((عطر ، زن و گل را دوست دارم.)) در اینجا حاجی فخار اضافه کرد که از خودش سوال کرده که اگر به مسافرت طولانی میرفت زنش را به کدامیک از این دو نفر ، عیسی و یا محمد می سپرد ؟ و خودش جواب داد حتما به عیسی. پس در اینجا تقوی و تسلط بر نفس عیسی بر محمد پیش می گیرد. حافظ می گوید :
گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک از فروغ تو بخورشید رسد صد پرتو
این هم گل دیگر بنفع عیسی مسیح.
5- برتری محبت بر دشمنی : مسیح جنگ نکرد. خونی نریخت و اساس رسالت او بر مبنای محبت بود. مسیح به محبت و معجزات معروف است.حتی او مثل یوشع و موسی جنگهای شرعی هم نکرد. در عکسهای پیامبران وقتی عکس عیسی را نگاه می کنیم او را همراه با یک بره می بینیم که فرشتگان او را احاطه کرده اند و در آسمان است. جنگهای محمد بسیار معروفند. در حقیقت اسلام با زور شمشیر وارد شهرهای عربستان و کشورهای دیگر شد. کمتر ملتی با میل خود بدون حمله مسلحانه اسلام به اسلام گرویده اند. عکس علی را با شمشیر می بینم که در کنار او شیری نشسته است. حاجی فخاری در اینجا اضافه کرد: از خودم پرسیدم ((آیا کسی که توانسته قلبهای انسانها را با محبت فتح کند او می تواند منجی من باشد یا کسی که بزور شمشیر بر مردان و ناموس آنها تسلط پیدا کرده؟ )) جواب کاملا روشن است . پس این هم یک گل دیگر بنفع عیسی مسیح . او اضافه کرد در اینجا وضع روحی و ایمانم داست بکلی تغییر می کرد که بخودم امید دادم که بعد از این وضع محمد خیلی بهتر از عیسی خواهد شد و خود را دلداری می دادم چون ایمان چندین ساله ام در گرو نتیجه این مسابقه بود او ادامه داد …
6- بر تری حیات و مرگ : طبق قرآن عیسی میسح زنده است و به آسمان صعود نموده است و او روزی دو باره بر می گردد و در قیامت انسانها را قضاوت خواهد کرد . در مقابل محمد مثل یک انسان معمولی مرد و در قبر گذاشته شد و محل قبر او نیز برای همه مشخص است و خود حاجی فخاری نیز آنرا زیارت کرده است.او اضافه کرد در اینجا از خودم سوال کردم که آیا برای این دنیا و دنیای دیگر من بایستی به کسی که زنده است اتکا داشته باشم و یا به یک مرده ؟ اگرمن در خیابانی گم شده باشم نشانی محل را از یک فرد زنده میپرسم و یا یک مرده ای که از آن طرف میبرند ؟ در اینجا نیز جواب برای همه شخص و معلوم است . باز هم یک گل دیگر بنفع عیسی مسیح..
7- برتری دانش بر جهالت : طبق قرآن مسیح علم کامل داشت . همچون خدا از اسرار مردم با خبر بود. در سوره آل عمران وقتی پیروان اسلام از محمد سوال می کنند عاقبت آنها به کجا انجامید او جواب میدهد ((من هم مثل شما بشرم. فقط خدا داناست.)). این هم گل هفتم به نفع عیسی.
8- برتری الوهیت بر انسانیت : بر طبق قرآن مسیح روح الله و کلمه الله است. روح هیچ کس حتی خدا از خودش جدا نیست پس مسیح خود خداست. مسیح کلمه ایست که از خدا بوجود آمده . کلمه هر کس زائیده فکر اوست . پس مسیح نیز از خود خداست . بالاترین مقامی که به محمد داده شده است ((رسول الله)) است . رسول یک شخص ثالث است که سخنگوی شخصی که او را فرستاده میباشد . روح الله و کلمه الله یعنی خود خدا سخن می گوید. این هم گل دیگری بنفع مسیح.
9- برتری ابدیت بر فنا : طبق قرآن مسیح دو باره بر می گردد و امید آخرت است . او نشانه قیامت است
سوره نسا (4) : آیه 158 و 159 چنین می گوید : (( بلکه خدا او را (عیسی را ) بنزد خود فرا برد … و عیسی در روز قیامت به ایمانشان گواهی خواهد داد. )) در قرآن از امامها اسمی برده نشده است در واقع سنی ها هیچ یک از امامها را قبول ندارند و به همین دلیل امید آنها برای قیامت به مهدی نیست بلکه به عیسی مسیح است. آنها ادعا می کنند که روز قیامت مسیح بر می گردد و مردم را به اسلام دعوت می کند. (قرآن بر چنین ادعائی صحه نمی گذارد. ) حاجی فخاری در اینجا گفت ((پس نه تنها در این دنیا بلکه در قیامت هم ما باید با مسیح رو برو بشویم نه با محمد پس محمد فانی و عیسی مسیح ابدی است. )) او اضافه کرد که کاملا برایش روشن است که بایستی برای نجات خود به مسیح اتکا داشته باشد و نه محمد و یا هیچکس دیگری . این هم باز گل دیگر بنفع عیسی مسیح.
10- برتری حقیقت بر ناراستی : در قرآن مسیح طریق حقیقت معرفی شده است . آیه قرآن میگوید ((عیسی آمده تا طریق نور و حقیقت را بشما بیاموزد.)) محمد درسوره الفاتحه آیه 5 خودش چنین دعا می کند که ((اهدنا صراط المستقیم)) . محمد خودش از خدا می خواهد که او را براه راست هدایت کند. او در خواست ارشاد به حقیقت می کند .
این هم گل دیگری بنفع عیسی مسیح
در اینجا حاجی فخاری گفت پس از گل دهم دیگر ادامه بازی را جایز ندیدم و عیسی مسیح را با 10 گل برنده دیدم. در این وقت با گریه بحضور مسیح زنده رفتم از او بخاطر سالهای عمرم که در تاریکی گذشته بود و درس های غلطی که به دیگران داده بودم توبه کردم. او را بعنوان منجی و خداوند خود پذیرفتم چون که میدانم روزی در مقابل خداوند خواهم ایستاد و به شفاعت عیسی مسیح نیاز دارم.
فقط عیسی مسیح است که جان خود را داوطلبانه برای نجات شما از گناهانتان داد و خدا او را پس از مرگ زنده کرده و هم اکنون زنده است و در قلب تو را می کوبد به صدای او گوش کن و او را در دل خود پذیرا شو . مطمئن باش چیزی را از دست نمی دهی بلکه خدای واقعی را بدست می آوری.
این یک داستان نیست بلکه شرح واقعی از یک مرد سالخورده است . اسم او نیز واقعی است.
عذر شما برای نپذیرفتن عیسی مسیح چیست ؟
برای جواب به این سوال زیاد وقت ندارید.