جمعیت آشوریان و کلدانیان در عراق بیش از یک میلیون نفر بود. طی ١١ سال ربوده شدن، کشته شدن، تصرف شدن اموالشان و بمبگذاری در عراق، امروزه جمعیت این ساکنان اولیه بین النهرین و نینوا به حدود ۵٠ هزار نفر رسیده است.
هفتم آگوست ١٩٣٣، سمیل. تنها ده سال پس از نسلکشی بزرگ ارامنه و آشوریان، سیفو. بیش از ٣٠٠٠ نفر در یک روز کشته شدند. تمام آشوریان سمیل، زنان، مردان، کودکان و حتا نوزادان. دیگر کسی در آن شهر زنده نماند. و بدینگونه بزرگترین قتلعام قرن بیستم رقم خورد. هشتاد و یک سال بعد، باز در عراق. ١۵٠٠ آشوری، کلدانی و یزیدی در دشت نینوا، زادگاه و موطن آنها طی هزارهها، به دست نیروهای اسلامگرای تندروی داعش کشته شدند. شهر قرقوش، بزرگترین شهر مسیحینشین عراق، خالی از ساکنانش شد. نزدیک به ۴٠ هزار نفر از آنها از شهرها و روستاهای نینوا رانده شدند و با غصب شدن تمام اموال حتا کارتهای شناساییشان به سمت اربیل روانه شدند، به امید آنکه جای امنی بیابند. این در حالی بود که چند هفته قبلتر، دیگر رانده شدگان مسیحی از موصل، محل مناقشه اقلیم کردستان با دولت مرکزی عراق، در اربیل به امید پناه رفته بودند و امروز در معابر عمومی بدون هیچ کمک و امکانات اولیه رها شدهاند. باراک اوباما، رییس جمهوری ایالات متحده، بالاخره پس از یک ماه بیانیهای در دفاع از مسیحیان و یزیدیان آوارهی عراق صادر کرد و در حرکتی سخاوتمندانه به فرستادن غذا از طریق آسمان، آنها را که در راه محاصره شدهاند و از فرط گرسنگی میمیرند را غذاباران کرد. و بخش دیگر سخاوت بشردوستانهاش را برای مقابله با داعش نه در دیگر نقاط عراق، بلکه تنها برای حفاظت از اربیل روانه داشت: حمله هوایی به داعش در اربیل. بسیاری از پناهجویان آشوری در اربیل حالا مجبور به ترک اربیل هستند.
پیش از حملهی آمریکا و متحدان به عراق در سال ٢٠٠٣، جمعیت آشوریان و کلدانیان در عراق بیش از یک میلیون نفر بود. طی ١١ سال ربوده شدن، کشته شدن، تصرف شدن اموالشان و بمبگذاری در عراق، امروزه جمعیت این ساکنان اولیه بین النهرین و نینوا به حدود ۵٠ هزار نفر رسیده است. راه حل پیشنهادی آمریکا این بوده است: پاسپورتهایتان را ممهور به ویزای آمریکایی میکنیم، ما به کارگران ارزانی مثل شما همواره نیاز داریم. آشوریان و کلدانیان عراق با وجود داشتن احزاب متنوع از چپ تا میانه رو و راست، با وجود حضور در هر دو پارلمان اقلیم و حکومت مرکزی، با داشتن وزیر در دولت مالکی، نیروی دفاعی ندارند. آنها در سوخت و ساز هم اجتماعی، هم سیاسی، و هم اقتصادی نقشی غیر قابل چشمپوشی دارند اما در پاکسازی نژادی انتخاب اول هستند. گفته میشود به خاطر مذهبشان. اما واقعیت چیست؟
کمی تاریخ را ورق میزنیم. به نسلکشی ١٩١۴ و سیفو نمیرویم. کمی جلوتر. در همین عراق در زمان استقلال. ١٩٣٣ و نسلکشی سیمله. چرا باز قتلعام آشوریان با تمرکز و صرف نیروی عظیمی صورت گرفت؟ آن زمان آشوریان همپیمان بریتانیا شده بودند و بریتانیا در کنار قیمومیت عراق، حفظ امنیت آشوریانی که هنوز از مصیبت یک نسلکشی فارغ نشده بودند را برعهده داشت. اما تنها رها شدند و به نیروهای «بکر صدقی» تسلیم شدند تا به کلی نابود گردند. این پرسش مطرح است که چرا؟
در دوران قیمومیت بریتانیا بر بین النهرین، سپاهی متشکل از آشوریان و بریتانیاییها در شمال عراق امروزی به سرکوب کردان پرداخت، سرکوبی که بازپسگیری سرزمینهای آشوریان در بین النهرین را به آنها وعده می داد اما آنچه تا سال ۱۹۲۵ به آشوریان رسید سکنی گزینی در روستاهای حکاری بود، روستاهایی که پیش از آن، آشوری نشین بودند پس از استقلال عراق به دست دولت افتاد و تعداد دیگری از جمعیت آشوریان نیز در روستاهای کردنشین ساکن شدند و مجبور به امضای پیمان نامه فئودالی شدند به نحوی که کردها را زمیندار و آشوریان را رعایایی میکرد که هر زمان که زمیندار فئودال کرد زمینش را پس بخواهد باید آن را ترک کنند.
اما خلف وعدههای خودمختاری بین النهرین که بریتانیا به آشوریان داده بود، حس ناسیونالیستی را بین آنها تقویت کرده بود. در حالی که آشوریان عضو سپاه بریتانیا از حمایت آن کشور مایوس میشدند، مر عیسی شیمون، پاتریارک ارشد کلیسای شرق آشور به نمایندگی از آشوریان به مذاکره با بریتانیا و جامعه ملل پرداخت.
همزمان در غیاب مرشیمون، مالک یعقو، از فرماندهان اسبق آشوری سپاه بریتانیا با متقاعد کردن آشوریان به امکان استقلال و پیروزی در برابر دولت مرکزی عراق، سپاه جدیدی تشکیل داد. او تنها با دویست سرباز مسلح، جنگی را با دولت عراق آغاز کرد. این اقدام او به هیچ عنوان مورد حمایت اکراد همجوار که حالا با دولت مرکزی عراق ائتلاف کرده بودند قرار نگرفت.
کردها دهوک به کمک نظامیان عراق برای سرکوب شورش سپاه مالک یعقو شتافتند. در ماه ژوئن ۱۹۳۳ با آغاز درگیریها در شمال عراق، مرشیمون به مذاکره با حکمت سلیمان، نخست وزیر وقت عراق به بغداد خوانده شد و با نتیجه عقیم ماندن مذاکرات به قبرس تبعید شد.
این تاریخ آغاز نسل کشی جدید آشوریان شد. چه آن دویست نفری که در سپاه ناسیونالیست مالک یعقو بودند و چه غیرنظامیان بی دفاعی که به دور از این مذاکرات در روستاها ساکن بودند قتل عام شدند. ارتش منظمی از عراقیان به فرماندهی بکر صدقی تشکیل و به زاخو و دهوک فرستاده شد. آشوریانی که به اسارت درآمدند در گروههای هشت تا ده نفره به کوهها برده و تیرباران میشدند.
همزمان، کردهای قبایل گولی، سندی، سلیوانی، اعراب و ایزدیهای منطقه سمیل هم به ارتش صدقی پیوستند. طی پنج روز تمام آشوریان ۶۳ روستا و شهر آشوری کشته شدند. روز سیزدهم اوت با مداخله کشیش اعظم پتریارک کلدانی، یوسف امانوئل، ارتش صدقی که برای ادامه کشتار به سمت قوش می رفت، متوقف شد.
سه سال بعد، بکر صدقی با کودتایی علیه یاسین هاشمی، نخست وزیر وقت، حکمت سلیمان را به جای او نشاند. روستاهای آشوری به کردها داده شد و بقیه آشوریان به سوریه مهاجرت کردند و در استان حسکه امروز سکنی گرفتند.
بحث آن روزها نژاد آشوریان نبود. مذهبشان نبود. بحث مالکیت زمین بود. سه سر ناسیونالیست جان مردم را وسط گذاشتند و بر سر تصاحب زمین، انسانها را ذبح کردند.
اما امروز، دشت نینوا عینن همان تاریخ را دوره میکند. موصل مال کی باشد؟ کرکوک مال کی باشد؟ نینوا مال کی باشد؟ تکلیف نفت کرکوک چه میشود؟ اگر اقلیم کردستان بخواهد تشکیل دولت مستقل بدهد و اعلان استقلال کند از چه منبعی باید تامین بودجه کند؟ نه صنعتی قوی دارد، نه کِشت و زرعی وسیع. داعش به عنوان لشکری از وحشتناکترین گروههای به اصطلاح اسلامگرای تندرو که با طنزی هدفدار آدمخوران داعش خوانده میشوند، چنان رعب و وحشتی بر تن مردم میاندازند و برای باور شدن دست به هر جنایتی علیه بشریت میزنند که مردم اقلیم کردستان تنها راه نجات را استقلال حتا بدون رفراندوم ببینند، شیعیان تنها راه نجات را تقویت دولت مالکی ببینند _ دولتی که مورد قبول تمام شیعیان عراق نبوده_ آشوریان، کلدانیان، ترکمنها، ایزدیان، و شباکیها دیگر به دنبال تحقق اصل ١٢۵ قانون اساسی عراق نباشند و تنها برای زنده ماندن بروند جایی، مهم نیست کجا، بروند و این زمین که شریان حیات دو سر مناقشه است را رها کنند.
مدتی است که کمپین "ن" در سراسر جهان توسط نه تنها آشوریان و کلدانیان بلکه دیگر گروهها از طیفهای مختلف، از اجتماعات کلیسایی گرفته تا فعالان مدنی، سیاسی، و حتا مسلمانان، تشکیل شده است و به اعتراض به این پاکسازی نژادی سعی به بیدار کردن مبارزانی دارد که خطر فاجعهی در حال وقوع در خاورمیانه را امر خود میدانند. در شهر کلن، خانم مینا احدی از حزب کمونیست کارگری ایران، به گفتهی خود او، به طور اتفاقی در یکی از این تجمعها شرکت کرد. این تنها حضور عملی نیروی چپ ایران در این کمپین بوده است./
لینک منبع