بعد از انتشار نامه ی جمعی از دلواپسان قزوینی مبنی بر لزوم ریشه کن کردن اپیلاسیون از آرایشگاههای زنانه بیم آن می رود که این اعتراضات به سایر دلواپسان شهرهای دیگر هم سرایت کرده و موج اپیلاسیون ستیزی در میان اقشار متدین به راه بیفتد و در نهایت این اعتراضات منجر به غیر قانونی شدن این کار و تعطیلی سالنهای اپیلاسیون گردد.پیش بینی ما این است که در چنین روزی احتمالا شاهد صحنه های زیر در داخل جامعه خواهیم بود:
پرده اول/ گشت ارشاد
- دختر قشنگم یک لحظه تشریف میارین؟
- بله...بفرمائید...مشکلی پیش اومده؟
- نه عزیزم...حجابت خوبه...فقط یه لطفی بکن برو داخل ماشین من بیام اون موهای قشنگ پات رو هم ببینم.
- بله...بفرمائید...مشکلی پیش اومده؟
- نه عزیزم...حجابت خوبه...فقط یه لطفی بکن برو داخل ماشین من بیام اون موهای قشنگ پات رو هم ببینم.
پرده دوم/ دادگاه
- خانم قدسی شهمیرزاده شما متهم هستید که با انجام عمل لیزر اقدام به سوزاندن ریشه ی موهای زائد خود نموده اید به نحوی که دیگر امکان رویش مجدد مو در بخشهایی از بدن شما وجود ندارد...آیا اتهام خود را میپذیرید؟
- بله جناب قاضی
- آیا میدانید که این کار از مصادیق افساد فی الارض بوده و حکم محاربه با امام زمان را دارد؟
- غلط کردم جناب قاضی...میرم هرجایی رو که شما بفرمائید دوباره مو میکارم...
- بله جناب قاضی
- آیا میدانید که این کار از مصادیق افساد فی الارض بوده و حکم محاربه با امام زمان را دارد؟
- غلط کردم جناب قاضی...میرم هرجایی رو که شما بفرمائید دوباره مو میکارم...
پرده سوم/ بیلبوردهای تبلیغاتی سطح شهر
- خواهرم...موی زائد مصونیت است نه محدودیت!
- ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است...ارزنده ترین زینت زن موی زهار است
- به راستی کدام زیباتر است؟ (تصویر اول یک عدد مرغ خوش پر و بال / تصویر دوم یک عدد مرغ پر کنده!)
پرده چهارم / اداره مهاجرت سازمان ملل
- کیس شما چیه؟ برای چی مجبور شدین خاک کشورتون رو ترک کنید؟
- بنده ایران که بودم توی سالن اپیلاسیون "اضافه" کار بودم!
- بنده ایران که بودم توی سالن اپیلاسیون "اضافه" کار بودم!
پرده پنجم / دور همی زنانه
- نینوش جان... فدات بشم...آشنا ماشنای مطمئن سراغ نداری بریم پیشش یه کم تر تمیز کنیم خودمونو؟
- والله این نصاب ماهواره ی ما هست...کار اپیلاسیون هم میکنه...بد نیست کارش...میخوای شماره ش رو بهت بدم یه زنگ بزن ببین کی وقت داره بیاد...
- والله این نصاب ماهواره ی ما هست...کار اپیلاسیون هم میکنه...بد نیست کارش...میخوای شماره ش رو بهت بدم یه زنگ بزن ببین کی وقت داره بیاد...
پرده ششم/ استخر زنانه
- اوا...خاک به سرم...این مرتیکه رو کی راه داده توی استخر؟
- مرتیکه کیه؟ این خدیجه دختر همسایه مونه...الان یه مدتیه هورمون مرغی مصرف میکنه واسه همین این شکلی شده.
- آخه واسه چی؟؟
- این بنده ی خدا چند وقت پیش اپیلاسیون کرده بود... یکی فروختش اومدن گرفتنش...الان هم سند گذاشته اومده بیرون...دو هفته دیگه وقت دادگاهشه...میخواد تو جلسه ی دادگاه همچین پر پشم و پیل ظاهر بشه بلکه قاضی رو تحت تاثیر قرار بده حکم سنگین نبره براش!
- مرتیکه کیه؟ این خدیجه دختر همسایه مونه...الان یه مدتیه هورمون مرغی مصرف میکنه واسه همین این شکلی شده.
- آخه واسه چی؟؟
- این بنده ی خدا چند وقت پیش اپیلاسیون کرده بود... یکی فروختش اومدن گرفتنش...الان هم سند گذاشته اومده بیرون...دو هفته دیگه وقت دادگاهشه...میخواد تو جلسه ی دادگاه همچین پر پشم و پیل ظاهر بشه بلکه قاضی رو تحت تاثیر قرار بده حکم سنگین نبره براش!
پرده هفتم/ فیسبوک/ صفحه ی اپیلاسیونهای یواشکی
این اپیلاسیون کامل بدن چند تا لایک داره؟ چند تا؟؟؟
(هجده هزار و پانصد و نود و هفت لایک - هشت هزار و سیصد کامنت)
(هجده هزار و پانصد و نود و هفت لایک - هشت هزار و سیصد کامنت)
پرده هشتم / یک آرایشگاه زنانه
- درو باز کنید...پلیس!
- بله...سلام علیکم...امرتون؟
- شما مسئول این آرایشگاه هستین؟
- بله...مشکلی پیش اومده؟
- به ما اطلاع دادن که اینجا اپیلاسیون کامل بدن انجام میشه...
- خیر قربان...خدمات ما توی این سالن فقط اصلاح و فرم دهی به مو هست و مانیکور و گاهی هم پدیکور...
- که اینطور...! سرکار غازعلیخانی...اون کیسه رو بیار...
- کیسه؟ کیسه ی چی هست جناب سروان؟
- این کیسه زباله رو شما دو ساعت پیش جلوی در گذاشتین...بچه های ما بررسی کردن و توش مقادیر متنابهی پشم آغشته به موم پیدا شده! بفرمائید خودتون ملاحظه بفرمائید.
- غیر ممکنه... برای ما پاپوش درست کردن...رحم کنید جناب سروان...چند تا خانواده از این سالن دارن نون میخورن...!
- بفرمائید...همه چیز توی اداره ی پلیس مشخص میشه!
- بله...سلام علیکم...امرتون؟
- شما مسئول این آرایشگاه هستین؟
- بله...مشکلی پیش اومده؟
- به ما اطلاع دادن که اینجا اپیلاسیون کامل بدن انجام میشه...
- خیر قربان...خدمات ما توی این سالن فقط اصلاح و فرم دهی به مو هست و مانیکور و گاهی هم پدیکور...
- که اینطور...! سرکار غازعلیخانی...اون کیسه رو بیار...
- کیسه؟ کیسه ی چی هست جناب سروان؟
- این کیسه زباله رو شما دو ساعت پیش جلوی در گذاشتین...بچه های ما بررسی کردن و توش مقادیر متنابهی پشم آغشته به موم پیدا شده! بفرمائید خودتون ملاحظه بفرمائید.
- غیر ممکنه... برای ما پاپوش درست کردن...رحم کنید جناب سروان...چند تا خانواده از این سالن دارن نون میخورن...!
- بفرمائید...همه چیز توی اداره ی پلیس مشخص میشه!
پرده نهم / سریال اموزنده ی ایرانی
- سلام زینب
- سلام زهرا جان...چطوری؟
- بد نیستم...راستش کمی نگران همکلاسی مان ژاله هستم. مدتی ست که حس میکنم رفتارش تغییر کرده.
- ژاله؟ چطور؟
- هیچی...خدا کند که اشتباه کنم...اما مدتیست که حس میکنم دستهایش کم مو تر از قبل شده است.
- واقعا...؟ یعنی ممکن است که...که...
- واقعا نمیدانم...من خیلی نگرانم. ازش پرسیدم و او گفت که سرطان گرفته است و دارد شیمی درمانی میکند و برای همین موهای دستش ریخته.
- شاید واقعا راست بگوید...چون ژاله واقعا دختری نبود که اهل این کارها باشد...
- بله...میدانم...خدا کند که راست بگوید!
- سلام زهرا جان...چطوری؟
- بد نیستم...راستش کمی نگران همکلاسی مان ژاله هستم. مدتی ست که حس میکنم رفتارش تغییر کرده.
- ژاله؟ چطور؟
- هیچی...خدا کند که اشتباه کنم...اما مدتیست که حس میکنم دستهایش کم مو تر از قبل شده است.
- واقعا...؟ یعنی ممکن است که...که...
- واقعا نمیدانم...من خیلی نگرانم. ازش پرسیدم و او گفت که سرطان گرفته است و دارد شیمی درمانی میکند و برای همین موهای دستش ریخته.
- شاید واقعا راست بگوید...چون ژاله واقعا دختری نبود که اهل این کارها باشد...
- بله...میدانم...خدا کند که راست بگوید!