«وضعیت کشیش سعید عابدینی که از جمله مسائل حقوق بشری محسوب میشود، آنچنان برای دولت آقای اوباما مهم نیستند، دولت امریکا سعی میکند تا قبل از هر چیز، مذاکرات هستهای با ایران به نتیجه برسد.طبیعتن در این رویکرد، مسأله سعید به موضوعی پیش پا افتاده تبدیل میشود که فعلن به آن رسیدگی نخواهد شد.» این گفتار بخشی از سخنان نغمه عابدینی در گفتگو با مرکز مطالعات لیبرالیسم است که به تشريح وضعيت همسرش می پردازد.
سعید عابدینی، کشیش ایرانی-امریکایی روز چهارم مهرماه سال ۱۳۹۱ در جریان سفری به ایران که با هدف دیدار با خانوادهاش و نیز پیگیری تاسیس یک پرورشگاه انجام شده بود، از سوی ماموران امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت و به هشت سال حبس محکوم شد و ی هم اکنون در زندان رجائی شهر کرج در شرایطی نامساعد دوران محکومیتش را سپری میکند.
در همین ارتباط نغمه عابدینی همسر كشيش دربند "سعيد عابدينی" در گفتگويی با مرکز مطالعات لیبرالیسم به تشريح وضعيت وی پرداخت.
به گزارش تقاطع، یوحنا نجدی از مركز مطالعات ليبراليسم با نغمه عابدینی، همسر این کشیش زندانی که ساکن امریکا است گفتگویی را انجام داده است، وی در این مصاحبه ضمن بیان آخرین وضعیت سعید از دلتنگیهای بچهها برای پدرشان و توصیف دلتنگیهای معصومانه “ربکا” و “جیکوب” سخن گفت.
سوال : خانم عابدینی؛ لطفن درباره آخرین وضعیت همسرتان برای ما توضیح بدهید.
نغمه عابدینی: سعید در ماههای نخست بازداشت، در انفرادی بود و خیلی مورد ضرب و شتم قرار گرفت. به همین دلیل، دچار برخی مشکلات جسمی و داخلی شده بود که این وضعیت همچنان ادامه دارد. بعد از آن چند بار به انفرادی برده شد و باز هم مورد ضرب و شتم قرار گرفت. در مجموع، بیشترین موارد خشونت و شکنجه را در ماههای نخست بازداشت در دوران بازجویی و پیش از دریافت حکم از سر گذراند. زندان انفرادی البته صدمات روحی زیادی به سعید وارد کرد و خیلی برایش سخت بود و خیلی زیر فشار بود تا اعتراف کند.
س: از آقای عابدینی میخواستند که به چه چیزی اعتراف کند؟
نغمه عابدینی: من صددرصد مطمئن نیستم اما آنطور که از گفتگوی سعید با خانوادهاش بعد از چندماه مشخص شده بود، ظاهرن سعی میکردند از سعید هم به عنوان کسی که شهروند امریکا است، اعتراف "جاسوسی" بگیرند و همچنین سایر اعترافهایی درباره ایمانش. میدانم که بخش زیادی از فشارها بر سعید، درباره ایمانش بوده است و از وی میخواستند که به دین اسلام برگردد و در همین جریان، سعی میکردند تا یک وصلهی "جاسوسی برای دولت امریکا" هم به پرونده سعید ببندند که البته موفق نشدند.
وقتی حکم سعید را دادند، مشخص شد که دادگاه به سال ۲۰۰۰ و زمانی که سعید، مسیحی شده بود، بازگشته است. دادگاه همچنین به فعالیتهای سعید در کلیسای خانگی تاکید کرده بود. سعید در ایران به دنیا آمد و بزرگ شد و جزو اعضای کلیسای رسمی ایران یعنی "کلیسای جماعت ربانی مرکز" بود؛ یعنی کلیسایی که زیر نظر دولت قرار داشت. البته این کلیسا تقریبن از یک سال پیش توسط دولت جمهوری اسلامی بسته شد. سعید هیچوقت از امریکا به ایران اعزام نشده بود. سعید در کلیسای خانگی هم فعالیت میکرد. طبق قانون جمهوری اسلامی، جمع شدن اقلیتهای دینی در خانه برای عبادت، ممنوع نیست اما به خاطر همین، سعید به هشت سال زندان محکوم شده در حالی که طبق قانون، این اقدام اصلن جرم محسوب نمیشود.
یوحنا نجدی: ظاهرن چندماه پیش که آقای عابدینی به بیمارستان منتقل شده بودند، در آنجا نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و حتی لحظهای به زمین خوردند. الان وضعیت جسمیشان چطور است؟
نغمه عابدینی: بله؛ همانطور که شما گفتید آخرین بار در ماه می ۲۰۱۴ (اردیبهشت امسال) به بیمارستان منتقل شدند و خوشبختانه از آن زمان به بعد دیگر حالشان کمی بهتر است. اما پیش از آن، زمانی که خانواده برای ملاقات به زندان رفته بودند، حال آقای عابدینی را بسیار نامناسب توصیف کرده بودند چون متاسفانه سعید را زده بودند. الان حال سعید رو به بهبود است اما همچنان دردهای داخلی را احساس میکند به طوری که پزشکان داخل و خارج زندان چندین بار اعلام کردهاند که سعید به عمل جراحی احتیاج دارد.
یوحنا نجدی: جراحی داخلی منظورتان است؟
نغمه عابدینی: بله؛ چون در این مدت خیلی به سعید قرصهای آرامشبخش و مسکّن برای تسکین درد معدهاش دادهاند اما در معده سعید، زخم بزرگی است که دائمن باز میشود و این مشکل تنها با عمل جراحی برطرف خواهد شد.
یوحنا نجدی: از وضعیت روحی آقای عابدینی خبر دارید؟ روحیهشان چطور است؟
نغمه عابدینی: سعید در مجموع خیلی قوی است اما ظاهرن این اواخر خیلی احساساتی شده است. بچههای ما تقریبن سه سال است که پدرشان را ندیدهاند. سعید به خاطر دوری از فرزند و خانواده بالاخره تا حدودی شکسته شده است. سعید تا حالا خیلی خوب خودش را قوی نگه داشته بود اما در این پنج شش ماه آخر خیلی شکسته شده است. این روزها سعید به عنوان پدر، سالهای شیرین فرزندانش را از دست میدهد و این موضوع را هر پدر و مادری درک میکند. این خودش به تنهایی نوعی شکنجه است.
یوحنا نجدی: ظاهرن مادر آقای عابدینی هم چند وقت پیش از ایران خارج شدهاند. دلیل خاصی داشت؟
نغمه عابدینی: بله؛ مادر سعید خیلی پیگیر وضعیت فرزندش بود و در قوه قضاییه و دفتر آقای خامنهای پیگیری میکرد. به خاطر همین پیگیریهای دائمیاش، مورد تهدید قرار گرفته بود و به وی گفته بودند: «تو هم مسیحی شدهای و مشکل داری و تو را هم به زندان خواهیم انداخت.» حتی گهگاه افرادی با بیسیم دم در خانه مادر سعید حضور پیدا میکردند و از همسایهها درباره این خانواده سوال میپرسیدند و نوعی زمینهچینی میکردند برای بازداشت مادر سعید. مادر سعید در حقیقت به خاطر همین تهدیدهای مختلف مجبور به ترک ایران شد. البته بر خلاف خبری که ابتدا منتشر شده بود، فرار نکرد بلکه با پاسپورت و به صورت کاملن قانونی از ایران خارج شد. مادر سعید، پناهنده نیست بلکه "گرینکارت" دارد و به راحتی به امریکا آمده است.
س: پس الان چه کسی پیگیر وضعیت آقای عابدینی در ایران است؟
نغمه عابدینی: پدرش. طی ماههای اخیر به خانواده نزدیک سعید اجازه دادند که ماهی یک بار با سعید ملاقات کنند. پدر سعید پنج شش ماه در امریکا اقامت داشت و در این مدت هم به یکی از افراد نزدیک خانواده اجازه داده بودند تا ماهی یک بار با سعید ملاقات داشته باشد. اما فقط به پدر و مادرش اجازه داده بودند تا هفتهای یک بار با سعید ملاقات کنند.
س : الان فرزندان شما درباره پدرشان چه میگویند؟ چه طور فکر میکنند؟ شما پدرشان را چطور برای آنها توصیف میکنید؟
نغمه عابدینی: به عنوان یک مادر، یکی از دردناکترین مشکلات من، درد بچههایم است. در هفتههای اول دائمن دلشان میخواست تا ویدئویی از پدرشان ببینند. دختر من خیلی نگران بود که مبادا صدای پدرش را فراموش کند و خاطراتش را از یاد ببرد. الان هم فرزندانم دائمن آلبومهایشان را ورق میزنند. اخیرن یکی از آلبومهای دخترم پاره شده بود که خیلی نگرانش کرد و به من میگفت «مامان، این آلبوم پاره شده است؛ برایم درستش کن تا عکسهای بابا را ببینم.»
من با تمام وجود احساس میکنم که چطور فرزندانم تلاش میکنند تا خاطرات پدرشان را فراموش نکنند. دختر من چند وقت پیش گفته بود «کاش من کوچک میماندم و بزرگ نمیشدم چون در کودکیام، پدرم پیشم بود.»
پسر من اصلن از بوسه خوشش نمیآید. چند وقت پیش که پدربزرگش (پدر سعید) به ایران باز میگشت، پسرم صورت پدربزرگش را بوسید و به وی گفت: «این را ببر برای ددی!»
گریهها و دردهای فرزندان یک طرف، اشتیاق آنها برای اینکه پدرشان آنها را بغل کند هم طرف دیگر. فرزندانم وقتی سایر بچهها را با پدر و مادرشان میبینند، خیلی برایشان سخت میگذرد.
س : بچهها آخرین بار کی با پدرشان صحبت کردند؟ هیچ امکانی فراهم شده تا تلفنی با آقای عابدینی گفتگو کنند؟
نغمه عابدینی: دولت ایران همچنان چنین اجازهای به ما نداده است. ما از طریق قانونی خیلی سعی کردیم تا این ارتباط برقرار شود و بچهها با پدرشان صحبت کنند، اما هنوز موفق نشدهایم.
س : چند وقت پیش اخبار ضد و نقیضی منتشر شد مبنی بر اینکه برخی از همبندیهای آقای عابدینی مشکلاتی را برایشان ایجاد کردهاند و درگیریهایی رخ داده است. شما این اخبار را تایید میکنید؟
نغمه عابدینی: خوب؛ تمام کسانی که در زندان کنار سعید حضور دارند، مسلمان هستند. برخی از این زندانیان سنیمذهب، جزو گروه القاعده هستند و برخی دیگر نیز حتی خودشان را از جمله نیروهای گروه داعش معرفی کردهاند. از طرفی هم، سعید یک مسیحی است با این توضیح که سعید، فرد مسیحیزادهای نیست بلکه مسلمان به دنیا آمد و به مسیحیت تغییر دین داد. این موضوع در مجموع خیلی برای گروههای تندروی مذهبی مسلمان به ویژه در زندان حساسیتبرانگیز است.
سعید از طرف این گروهها مورد تهدید جانی قرار گرفته بود؛ یکی از این افراد در سلول خود سعید بود و چند نفر دیگر هم در زمان هواخوری سعید را تهدید کرده بودند. اما ما خیلی پیگیری و صحبت کردیم تا بالاخره این مشکل حل شد و این افراد به سلولهای دیگری منتقل شدند.
س :سال گذشته، زمانی که ایران و کشورهای گروه ۵+۱ بر سر پرونده هستهای ایران به توافقاتی دست یافتند، شما در مصاحبهای از اینکه کشورهای غربی در جریان این مذاکرات موضوع همسرتان را مطرح نکردند، انتقاد کردید. به نظر شما دولت امریکا تا چه اندازه پیگیر وضعیت آقای عابدینی است؟ اگر اشتباه نکنم، آقای اوباما آخرین بار در یک مراسم مذهبی برای آقای عابدینی دعا کردند.
نغمه عابدینی: بله؛ درست میگویید؛ در حقیقت، تنها زمانی که آقای اوباما درباره سعید صحبت کردند، همان دعای سالیانهای بود که شما اشاره کردید.
س :به غیر از این، هیچ اقدام عملی دیگری انجام ندادند؟
نغمه عابدینی: نه؛ من هنوز موفق به ملاقات با آقای اوباما نشدهام. ایشان غیر از آن دعا برای سعید، کار خاص دیگری انجام ندادهاند. البته آن جلسه هم جلسه مهمی بود اما به هر حال فقط یک "مراسم مذهبی" بود نه بیشتر.
من البته میدانم که دولت امریکا در حاشیهی مذاکرات هستهای با ایران، دربارهی شهروندان ایرانی-امریکایی زندانی در ایران (مثل سعید یا امیر حکمتی) با مقامات جمهوری اسلامی صحبت کرده است. دولت امریکا بارها این موضوع را اعلام کرده است.
س :شما چقدر امیدوار هستید که مطرح شدن وضعیت همسرتان در حاشیه این مذاکرات، به عنوان موضوعی جانبی، بتواند تغییری در وضعیت آقای عابدینی ایجاد کند؟
نغمه عابدینی: من جدیدن بیشتر ناامید شدهام. چون اولین تلفن آقای اوباما به آقای روحانی خیلی سر و صدا به پا کرد و گفته شد که در این گفتگو درباره شهروندان ایرانی-امریکایی زندانی در ایران همچون سعید هم گفتگویی صورت گرفته است. من آن زمان خیلی خوشحال شدم و با خودم گفتم که حالا با برقراری ارتباط بین دو کشور، پس احتمالن سعید به زودی آزاد خواهد شد. اما الان میفهمم که نه؛ آنطور که فکر میکردم نیست. من امیدوارم که علاوه بر این صحبتها، یک اقدام عملی و حرکتی صورت بگیرد که سعید آزاد شود. من فقط خواستار آزادی سعید هستم. البته من خوشحالم که مقامات در حال صحبت درباره سعید هستند اما این صحبتها تا زمان آزادی او برای من بیمعنی است و من ناراحتیام را دائمن به مقامات دولت امریکا گفتهام.
س : از چه طریقی؟
نغمه عابدینی: من به طور مرتب با مقامات دولت امریکا حتی مقامات رده بالا در تماس هستم و وضعیت سعید را پیگیری میکنم. در این صحبتها به مقامات امریکایی گفتهام که این صحبتهای شما خیلی خوب است اما فراموش نکنید که سعید هنوز "آزاد" نیست و هیچ تغییری در شرایط وی ایجاد نشده است. من این انتقاد را مستقیمن به خود مقامات دولت امریکا گفتهام.
یکی از مشکلات در این زمینه این است که دولت جمهوری اسلامی میگوید که این شهروندان، علاوه بر تابعیت امریکایی، تابعیت ایرانی دارند و حکومت ایران، این افراد را به عنوان شهروندان ایرانی بازداشت و محاکمه کرده است نه به عنوان شهروندان امریکایی. یعنی دولت ایران به امریکا میگوید که وضعیت این شهروندان ایرانی، به شما ربطی ندارد.
س : با توجه به ارتباط قابل توجه شما با مقامات دولت آقای اوباما به منظور پیگیری وضعیت همسرتان، به نظر شما چرا دولت امریکا آنگونه که لازم است وضعیت این شهروندان ایرانی-امریکایی زندانی را پیگیری نمیکند؟
نغمه عابدینی: من در برخی از همین صحبتهایم با مقامات امریکایی کاملن متوجه شدم که دولت امریکا بیشتر در پی حل مسائل هستهای با ایران است و این موضوع برای آقای اوباما در اولویت قرار دارد. به همین دلیل، وضعیت سعید که از جمله مسائل حقوق بشری محسوب میشود، آنچنان برای دولت آقای اوباما مهم نیستند. از طرفی، دولت ایران هم خیلی روی مسائل حقوق بشری حساسیت دارد. دولت امریکا سعی میکند تا قبل از هر چیز، مذاکرات هستهای با ایران به نتیجه برسد. در حقیقت، دولت آقای اوباما سعی میکند که تا زمان رسیدن به نتیجه در خصوص پرونده هستهای، ایران را از لحاظ مسائل حقوق بشری به هیجان و چالش دچار نکند. طبیعتن در این رویکرد، مسأله سعید به موضوعی پیش پا افتاده تبدیل میشود که فعلن به آن رسیدگی نخواهد شد.
س :خانم عابدینی؛ به عنوان سوال آخر، خود شما در این مدت بیش از دو سال که همسرتان در زندان هستند، نسبت به قبل چه تغییری کردهاید؟
نغمه عابدینی: این اتفاق برای من دردناک است ولی با این وجود، خوشحالم که از این طریق توانستهام دردهای دیگران را بیشتر درک کنم. من امریکا بزرگ شدهام و هیچوقت با چنین شرایطی مواجه نشده بودم که کسی به خاطر اعتقاد یا طرز فکر و ایمانش به سالها زندان محکوم شود. این سالها خیلی با خانواده زندانیان سیاسی و عقیدتی همدردی کردهام و با آنها در تماس بودهام و در مجموع، شرایطشان را بیشتر درک میکنم. برکتی که از این سختی گرفتهام این است که درد خانوادهها و بچههای زندانیان برایم آشکارتر شده است. این قسمتی که در زندگیام برای من باز شده، بسیار ارزشمند است.